راستش را بخواهی من کسی نشدم که تا قبل این تصورش را میکردم:
تصور من از خودم خانم مهندسی بود با کلاه ایمنی ؛که بین طبقه های نیمه ساخته یک برج در رفت و آمد است.
تصور من از خودم خانم دکتری بود که قلب مادربزرگ پیرش را جراحی میکند.
تصور من از خودم فضانوردی بود که یک ستاره به نام خودش کشف میکند.
تصور من از خودم یک نقاش بود که تابلوهایش را با قیمت های آنچنانی به نمایش میگذارد.
تصور من از خودم مهندسی بود که کامپیوتر ها را روی یک انگشت میچرخاند .
تصور من از خودم
- ۳ نظر
- ۱۹ دی ۰۰ ، ۱۴:۱۸