برای زندگی می‌نویسم

یه مامان
سلام خوش آمدید

۶ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

✍🏻دیشب چندین و چندبار با بغض بیدار شدم. بچه‌ها رو تو خوابِ ناز دیدم و گریون شدم.
مگه من آرامش بچه‌هامو نمی‌خواستم. چرا خنده و شادی و بازی‌هاشون، چرا آروم خوابیدنشون گریونم کرده پس؟

بهش گفتم: «کاش این روزها و بغض‌ها و گریه‌هامون یادمون نره» و بهم اطمینان داد که فراموشمون نمیشه.
اون طفلهای معصوم، پر کشیدن تا چشم‌های دل باز شه و همچناااان یک عده صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لا یرجعونند.
دیگی دلی برای صاف شدن با اون یک عده نمونده.


💚🌱من برای ظهور آماده‌م🥺
خودمو بچه‌هام، هرسه فدای تو🥺
امامم کجایی؟😭
قول میدم عقب نرم.😢
قول میدم انسان بمونم.😢
قولت میدم بخدا من.😭
سپیده سرش میره اما قولش نمیره.😢
نشناختیش هنوز؟ 💔
بیا که حالم بده ❤️‍🩹
دارم دیوونه میشم از ندیدنت😭💔
🌱💚


#من‌مسلمانم 

  • خانم مسلمون

 

دلم میخواد کاری کنم جز دعا و قدمی بردارم جز اشک.💔
#من‌مسلمانم

  • ۲۶ مهر ۰۲ ، ۱۰:۱۷
  • خانم مسلمون

 

بعد از ده روز مریضی و بی حالی، بالاخره حالش خوب شده بود و میتونست بره مدرسه. خوراکیهاش رو توی کیفش گذاشتم و بوسیدمش و راهیش کردم.

 

عصر اونروز با ناراحتی برگشت. تا دوساعت هرچیزی که بهش میگفتیم، واکنش بد نشون میداد. راحت میشد فهمید که تو مدرسه اتفاقی افتاده. تا بالاخره سر یکی از همین بالای چشمت ابرو گفتنها، بغضش ترکید و تصمیم گرفت که حرف بزنه و بگه چی شده.

 

موقع شعر خوندن سرکلاس، یکی از همکلاسی‌هاش بهش گفته بود که اشتباه خوندی و پسرم فکر کرد که مسخره شده.

 

ماجرا رو کامل برای معلمشون توضیح دادم. از روحیات محمدصدرا حرف زدم و درجریان حسی که سرکلاس بهش القا شده بود، گذاشتمش.

ادامه مطلب: اینجا

  • ۲۵ مهر ۰۲ ، ۱۲:۰۷
  • خانم مسلمون

خواستم به یه توییت مضحک اشاره کنم و چند خطی راجع بهش بنویسم که گفتم توییت موییت رو  بی‌خیال. اگه بخوای بگی، طومار انسانهای یاوه‌گوه تو رو از اصل ماجرا دور میکنه، پس لُب مطلب رو تو این چند خط خلاصه میکنم بدون اشاره مستقیم به توییتهای مضحک انسان‌نماها:

گاهی وقتها با خودم میگم:«کاش اونی که مُرده، یه توکه پا بیاد به خوابمون و بگه اونجا چه خبره و چه خبر نیست؟!» بعد میگم:«ما اگه خودمونم بمیریم و با چشم ببینیم و با پوست لمس کنیم و باز زنده بشیم، قطعا فراموش میکنیم. نمونه‌ش همین قوم بنی اسرائیل که مردن و زنده و شدن و دیدن و بازهم چشمِ دلشون بینا نشد.»

میگم چطوره یکبار، درحد چند دقیقه، دل بِبُریم از همه خبرها و شنیده‌ها، دستمون رو محکم بگیریم رو گوشهامون و پلکهامون رو به هم فشار بدیم، بدون اینکه پیامبر و شیطان و خدا و دوستی و دشمنی راه بدیم به درونمون، فقط فکر کنیم که چرا هستیم؟ دیگه آدم که به خودش نمیتونه دروغ بگه. میگه؟

  • ۲۵ مهر ۰۲ ، ۱۱:۵۷
  • خانم مسلمون

 

صفحه 9 دارای چهار آیه میباشد؛ آیات 58 تا 61سوره بقره. 3 آیه آن با « و اذ» آغاز میشود و آیه دوم این صفحه با « فبدل». این صفحه ادامه ماجراهای صفحه 8 میباشد و راجع به قوم بنی اسرائیل و ادا و اطوارهای این قوم میباشد.
✔آیه اول

پس از گذشت مدتی از توبه بنی اسرائیل در بیابان تیه، خداوند به آنها گفت:« سجده‌کنان *به روستایی در بیت المقدس وارد شوید و از خوردنی های آن هرچه را که خواستید بخورید»...

ادامه مطلب 🌱


 

 

  • ۰۵ مهر ۰۲ ، ۱۶:۱۷
  • خانم مسلمون

 

این صفحه آیات 49 تا 57 سوره بقره را شامل میشود. 6 آیه آن با و اذ شروع شده، 2 آیه با ثم و آیه آخر با وظللنا آغاز گردیده است. این صفحه روایت نعمتهایی است که خداوند به قوم بنی‌اسرائیل ارزانی داشته است و اما داستان این صفحه:

✔نعمت اول: نجات بنی اسرائیل از دست فرعونیان که آنان را به کارهای سخت وا میداشتند و فرزندانشان را میکشتند و زنانشان را زنده نگه میداشتند.

شبی فرعون خواب میبیند که آتشی از طرف بیت‌المقدس...

 

  ادامه مطلب🌱

  • ۰۵ مهر ۰۲ ، ۱۶:۱۴
  • خانم مسلمون
برای زندگی می‌نویسم