برای زندگی می‌نویسم

یه مامان
سلام خوش آمدید

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشتن» ثبت شده است

این جمله را چطور کامل میکنی ؟

دوستت دارم چون ...

 

قبلتر از اینها خیلی برای هم می نوشتیم.

البته بیشتر من ؛یادمه که فقط یک بار ایمیل ده بیست جمله ای برام فرستاد و اکثرا یا بی جواب می موند.یا در حد باشه ، اوکی ، آهان...

انتظاری ازش نداشتم که به همین بالا بلندی که من براش مینوشتم جوابهام رو بده ؛اما خب خیلی دلم میخواست که برام وقت بگذاره و بنویسه.

یکی از اون صدها هزار باری که به مشکل برخوردیم ، چند تا برگه گذاشتم جلوی خودم و خودش.

در حد یک جمله ازش خواستم توی هر برگه ناراحتی هامون رو از هم بنویسیم و پشتش رو خالی بذاریم تا طرف مقابل جواب بده.

نوشتن از ناراحتی ها خیلی مواقع راه گشا تر از اینه که بشینیم کنار هم و صحبت کنیم.

یکی از معجزه های نوشتن رو اونروز در کنار همدیگه درک کردیم.

که اگر با حرف زدن میخواستیم بیانش کنیم قطعا دوباره بحثمون بالا میگرفت.

من براش نوشتم.اون برام نوشت.

برگه هامون که تموم شد.

باهم عوضشون کردیم.

دوباره من پشت برگه هایی که اون نوشته بود نوشتم و اون هم پشت نوشته های من نوشت.

بعد دوباره برگه ها رد و بدل شد.

به همدیگه  چند دقیقه ای فرصت دادیم تا انتظاراتمون و نوشته های طرف مقابل راجع به انتظاراتمون رو بخونیم.

بعد خوندن این نوشته ها تازه شروع کردیم به صحبت کردن با همدیگه.

از بین بحثهامون اون قشنگترین بحث بینمون بود؛چون اون تنها باری بود که این روش رو عملی کردیم.

حالا میگم :

دوستت دارم چون یه بحث قشنگ برام  به یادگار گذاشتی ...

هزاران دلایل دیگر دوست داشتنت بماند برای بعدتر.

 

  • ۰ نظر
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۴۶
  • خانم مسلمون
کتابها رو دور خودم می چینم و دونه دونه وتند تند ورق میزدم تا به یه جمله ای که دلنشینه برسم و بتونم پست صبحگاهی رو آپلود کنم.
بالاخره صبح اومده و باید خبر اومدنش رو داد.
دلم میخواد خروس باشم.خروس خانم ؟ صفحات مجازی.
بگم : قوقولی قوقول صبح اومده دوباره؛ پاشید که وقت کار.
اما تو گشت و گذارم توی کتابها هیچ چیزی که در حال حاضر به دلم بشینه پیدا نمی کنم.
خودم دست به قلم میشم.مثه همه روزهایی که قبل از این سه سال گذشته مینوشتم بدون هیچ کپی برداری از کسی.اصلا رونویسی رو دوست نداشتم؛یه جورایی کسر شانم میشد...تا اینکه این دو ماه اخیر به خودم فهموندم :"رونویسی هم ممکنه ایده به ذهنت بیاره.جدا از اون صفحه ات هم به روز رسانی میشه ؛ پس ازش کمک بگیر.تازه درسته که رونویسی هست ولی برای انتخاب همونها هم کلی وقت گذاشتی ؛ هرچند کمتر از تایم نوشتن."
و اینگونه دلدار دهنده خود بودیم :)
من انتخاب کردم دوباره بنویسم.تو همین شرایط الآنم که بیشتر از اینکه برای خودم باشم برای دیگری هستم.
و برای این انتخاب بهایی دادم بس شیرین.
من از خواب ناز گذشتمو عشق کردم با این کار...
راستی یکی از مزیت های زود بیدار شدن هم اینه که ساعت بیدار شدن گنجشکای محل دستت میاد.
 
 
  • ۰ نظر
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۵۴
  • خانم مسلمون

توصیه نویسنده ایتالیایی ، روبرتو فروچی به دانشجویانش :

از دانشجویانم در کارگاه نوشتن خواسته ام که نوشتن یادداشت های روزانه را شروع کنند.

 همه باید این کار را بکنند ، ما مسلما دوره فاجعه بار و در عین حال تاریخی را می گذرانیم .

از امروز تا فردا ، زندگی روزانه مان به چیزی منحصر به فرد تبدیل می شود ، عجیب و غیر قابل فهم.

زندگی مان دگرگون شده ، بازگویش کنید.

به آنان سفارش کردم که اول برای خودتان بنویسید ، اما بعد برای هر کسی که در سال های آینده نوشته هایتان را خواهد خواند و نیاز خواهد داشت تا روزهای خیلی دور ویروس کرونا را بفهمد.

***

 

این روزها خاطره میشه و میگذره ؛ خاطره ها رو خوش یا تلخ ثبت کنیم تا برامون بمونه به یادگار .

خاطره های تلخ بهمون یادآوری میکنه که چه استوار بودیم و گذروندیم اون روزهای سخت رو .

و خاطرات خوشی که جون تازه میده به زندگیمون.

قدر دان همه لحظه های زندگیمون باشیم.

 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۰۸:۰۹
  • خانم مسلمون
برای زندگی می‌نویسم