خروس خانم
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۵۴ ق.ظ
کتابها رو دور خودم می چینم و دونه دونه وتند تند ورق میزدم تا به یه جمله ای که دلنشینه برسم و بتونم پست صبحگاهی رو آپلود کنم.
بالاخره صبح اومده و باید خبر اومدنش رو داد.
دلم میخواد خروس باشم.خروس خانم ؟ صفحات مجازی.
بگم : قوقولی قوقول صبح اومده دوباره؛ پاشید که وقت کار.
اما تو گشت و گذارم توی کتابها هیچ چیزی که در حال حاضر به دلم بشینه پیدا نمی کنم.
خودم دست به قلم میشم.مثه همه روزهایی که قبل از این سه سال گذشته مینوشتم بدون هیچ کپی برداری از کسی.اصلا رونویسی رو دوست نداشتم؛یه جورایی کسر شانم میشد...تا اینکه این دو ماه اخیر به خودم فهموندم :"رونویسی هم ممکنه ایده به ذهنت بیاره.جدا از اون صفحه ات هم به روز رسانی میشه ؛ پس ازش کمک بگیر.تازه درسته که رونویسی هست ولی برای انتخاب همونها هم کلی وقت گذاشتی ؛ هرچند کمتر از تایم نوشتن."
و اینگونه دلدار دهنده خود بودیم :)
من انتخاب کردم دوباره بنویسم.تو همین شرایط الآنم که بیشتر از اینکه برای خودم باشم برای دیگری هستم.
و برای این انتخاب بهایی دادم بس شیرین.
من از خواب ناز گذشتمو عشق کردم با این کار...
راستی یکی از مزیت های زود بیدار شدن هم اینه که ساعت بیدار شدن گنجشکای محل دستت میاد.