برای زندگی می‌نویسم

یه مامان
سلام خوش آمدید

تلنگر انارها

چهارشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۲۶ ب.ظ

- اگه در حسرت خوردن انار باشند چی ؟

- کیا؟!

- بچه ها

- اوم خب شاید، شاید که نه حتما.حالا چرا انار ؟

- خب مگه نمی بینی چون دارم برای خودمون انار دون میکنم.گفتم

- آهان آره چه انارهای خوش رنگ ولعابی هم هستن

- آره.خیلی ناراحتم

- چرا

- خب چونکه من نمیتونم کاری براشون کنم

- نه معلومه که نمیتونی

- اما همین که سعیم رو در حد بودجه امون انجام میدیم ،خوبه مگه نه؟

- صد در صد . دلت هیچ وقت نلرزه.

- اما لرزید.آخر ماهها که کفگیرمون به ته دیگ میخوره ،چند باری لرزید و گفتم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.خدا منو ببخشه

- انشاالله که می بخشه .تو راهت رو درست انتخاب کردی.پشتوانه هم که داری .پس هیچوقت دلت نلرزه و پشیمون نشو.

- آره باید ادامه بدم.میدونی چیه؟! قرار شده این ماه برای بچه های کار خوراکی بخریم.مثلا اسمارتیز و پسته و شکلات و آلبالو خشکه و از این چیزها.

- چقدر خوب عزیزم.موفق باشی

- ممنونم دعام کن خیلی

- حتما عزیزم.توکل به خدا راهت رو انشااله که درست خواهی رفت.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
برای زندگی می‌نویسم