تلنگر انارها
- اگه در حسرت خوردن انار باشند چی ؟
- کیا؟!
- بچه ها
- اوم خب شاید، شاید که نه حتما.حالا چرا انار ؟
- خب مگه نمی بینی چون دارم برای خودمون انار دون میکنم.گفتم
- آهان آره چه انارهای خوش رنگ ولعابی هم هستن
- آره.خیلی ناراحتم
- چرا
- خب چونکه من نمیتونم کاری براشون کنم
- نه معلومه که نمیتونی
- اما همین که سعیم رو در حد بودجه امون انجام میدیم ،خوبه مگه نه؟
- صد در صد . دلت هیچ وقت نلرزه.
- اما لرزید.آخر ماهها که کفگیرمون به ته دیگ میخوره ،چند باری لرزید و گفتم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.خدا منو ببخشه
- انشاالله که می بخشه .تو راهت رو درست انتخاب کردی.پشتوانه هم که داری .پس هیچوقت دلت نلرزه و پشیمون نشو.
- آره باید ادامه بدم.میدونی چیه؟! قرار شده این ماه برای بچه های کار خوراکی بخریم.مثلا اسمارتیز و پسته و شکلات و آلبالو خشکه و از این چیزها.
- چقدر خوب عزیزم.موفق باشی
- ممنونم دعام کن خیلی
- حتما عزیزم.توکل به خدا راهت رو انشااله که درست خواهی رفت.