برای زندگی می‌نویسم

یه مامان
سلام خوش آمدید

سحرخیزی

جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۴۱ ق.ظ

از اینکه سحر خیز هست خیلی خوشحالم.

از اینکه میتونه رفتن تاریکی و اومدن روشنایی رو همزمان از پشت پنجره ببینه.

از اینکه زمستون هست و شب زود میاد و دیر میره؛تا هم غروب بشه سهممون از روز و هم طلوع .

بارها بهم پیشنهاد دادند که ساعت خوابش رو تغییر بده .

اما نامردیه اگه این فرصت رو ازش بگیرم؛کاری که من چندین و چندسال خواستم انجامش بدم و نتونستم؛سحرخیزی.

حالا بعد از سه سال و دو ماه که از تولدش میگذره؛ میتونم ساعت 6 سرحال بیدار بشم،چند دقیقه بعداز پسرک اما سرحال با نوای دلنشین مامان گفتن هاش.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
برای زندگی می‌نویسم