برای زندگی می‌نویسم

یه مامان
سلام خوش آمدید

پس چرا ؟ چرا به تو رو نیاورم ؟

يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۲۴ ق.ظ
وقتی با تو سخن می گویم ، دشواری هایم آسانی می گیرد و شادی هایم فزونی.
راه گریزی می یابم بر مشکلاتم و توانی می یابم در تحمل باید ها و ناگزیری ها.
با تکیه بر درک و شناخت کامل تو از خویشتن است که بر نیازهای زندگی خود آگاهی می یابم.
شکرت خدا که هرگاه بخواهم به تو روی می آورم.
خدایا می خواهم با تو سخن بگویم.
(گفت و گوی یک زن با خدا -مارجوری هلمز)
***
گوش میدهی ؟
دستانم را در دستانت بگیر؛ نه !!! نه من اینگونه راضی نیستم؛
مرا در آغوشت گرم نگه دارم تا امن ترین لحظه های زندگی را نثار این جهان کنم.
میخواهم بهترین تو باشم و نگهدار خوبی باشم از نعمت زندگی.
یاریم کن .
با من باش.
هر لحظه و هر جا مرا سفت در آغوشت بگیر تا رو سفید بنده ات باشم در این دنیای فانی.
دوستت دارم ای خدایی که بامنی.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
برای زندگی می‌نویسم